سلام . امروز برای اولین بار یه تقلب کلفت کردم! تو این 12 سال درسی که خوندم همیشه میرسوندم ولی این بار شراکتی کار کردم. هم رسوندم هم دید زدم.امتحان فیزیک بود عجب امتحان خری هم بود! برگه ام رو دادم به رفیقم اون واسه ام بنویسه اون هم همین کار رو کرد. امروز با سلام و صلوات امتحان فیزیچ رو دادیم حالا خدا کنه 5نمره مستمر رو بگیرم!
دهن دبیر دین و زندگی رو هم آسفالت کردم.فکر کنم تو درسش بیفتم! از در که داشت میرفت بیرون گفت دارم برات!
سابقه افتادن تو پرورشی رو دارم.الکی بحث سیاسی را میندازه کم میاره نمره نمیده. بی جنبه!
کلا تو همه این سالها با معلمهای ذوب شده مشکل داشتم.مخصوصا زمانی که راهنماییمون رو تو مدرسه سپاه گذروندیم.
راستی یه مرگ بر خامنه ای گنده هم بالای تخته کلاسمون نوشته بودن کار هرکی بود دستش درد نکنه بعد از چند روز مدرسه رفتن چه حالی میده!
یکی از دوستام که میاد وبلاگم رو میخونه میگه چرا دیگه سیاسی نمینویسی بیخیال شدی؟
در جوابش میگم که من تو پستهای قبلی همه حرفام رو زدم از موضع ام هم کوتاه نیومدم هر بحث سیاسی هم بشه پایه ام ولی میخوام وبلاگم رو یه ذره شخصی تر کنم. آخه رویای سبز من شامل کشورم و خودمه.میخوام بقیه بیشتر من رو بشناسند تا وقتی یه حرفی میزنم قبوال کردن یا رد کردنش راحت تر براشون باشه!
البته حرفهای که من میزنم دلنوشته های یه کله شق 18 ساله است و بیشتر کسایی که میخونند به سادگی از کنارش میگذرند ولی خوب وقتی تظاهرات اعتراضی کم میشه آدم مجبوره بیاد تو اینترنت دیگه!
میخوام بگم علیرضای عزیز (یا همون ترکه خودمون) من بین همه آدم های دنیا از همه بیشتر با تو درد دل میکنم و تو هم همینطور از برادر به همدیگه نزدیک تریم ولی شاید اون حرفها رو هم اینجا بزنم چون اینجا کسی من رو نمیشناسه! دلیلی نداره که من همه اش سیاسی بنویسم.
مگه من و تو همیشه راجع به سیاست میحرفیم؟ از سیاست تا موسیقی و ... حرف میزنیم. اینجا هم میخوام با بقیه همینجوری باشم!
دهن دبیر دین و زندگی رو هم آسفالت کردم.فکر کنم تو درسش بیفتم! از در که داشت میرفت بیرون گفت دارم برات!
سابقه افتادن تو پرورشی رو دارم.الکی بحث سیاسی را میندازه کم میاره نمره نمیده. بی جنبه!
کلا تو همه این سالها با معلمهای ذوب شده مشکل داشتم.مخصوصا زمانی که راهنماییمون رو تو مدرسه سپاه گذروندیم.
راستی یه مرگ بر خامنه ای گنده هم بالای تخته کلاسمون نوشته بودن کار هرکی بود دستش درد نکنه بعد از چند روز مدرسه رفتن چه حالی میده!
یکی از دوستام که میاد وبلاگم رو میخونه میگه چرا دیگه سیاسی نمینویسی بیخیال شدی؟
در جوابش میگم که من تو پستهای قبلی همه حرفام رو زدم از موضع ام هم کوتاه نیومدم هر بحث سیاسی هم بشه پایه ام ولی میخوام وبلاگم رو یه ذره شخصی تر کنم. آخه رویای سبز من شامل کشورم و خودمه.میخوام بقیه بیشتر من رو بشناسند تا وقتی یه حرفی میزنم قبوال کردن یا رد کردنش راحت تر براشون باشه!
البته حرفهای که من میزنم دلنوشته های یه کله شق 18 ساله است و بیشتر کسایی که میخونند به سادگی از کنارش میگذرند ولی خوب وقتی تظاهرات اعتراضی کم میشه آدم مجبوره بیاد تو اینترنت دیگه!
میخوام بگم علیرضای عزیز (یا همون ترکه خودمون) من بین همه آدم های دنیا از همه بیشتر با تو درد دل میکنم و تو هم همینطور از برادر به همدیگه نزدیک تریم ولی شاید اون حرفها رو هم اینجا بزنم چون اینجا کسی من رو نمیشناسه! دلیلی نداره که من همه اش سیاسی بنویسم.
مگه من و تو همیشه راجع به سیاست میحرفیم؟ از سیاست تا موسیقی و ... حرف میزنیم. اینجا هم میخوام با بقیه همینجوری باشم!
امیر خان!! من..از ..اینها...کشیدم..خوردم..دیدم...نکن..جوری میفهمن کی هستی که خودت نمیفهمی کی بودیها؟!! بازی نیست.احتیاط شرطه عقله
ReplyDelete.من اینجا تو خارج گمنام با اقامت اروپایی یک مطلب نوشتم واسه امام زمان شوهرم به علاوه ۱۰۰تا دوست و اشنا باهام بحث میکنن که خطرناکه نکن.راست هم میگن.امیر جان عزیزم احتیاط کن داداشی.این اسمش شجاعت نیستها؟
اگر هم ناخواسته داری اینکارها رو میکنی پس نکن.بفهم.اینها برای هر کدوم از ما.به ازای هر ۷۰۰هزار وبلاگ ۲تا آدم کاشتن احمق و دروغگو و خدا ناشناس و ذوب ولایت و بچه ! از خودت بچه تر و کله خراب تر
.
احتیاط کن.حرفت رو سنجیده بزن.اگر هم میخوای از دلت بنویسی در لفافه.
نذار به پای فضولیم..بذار به پای تجربه.آبجی داشتن این دردسرها رو هم داره.باید حرف گوش کن بشی
من وقتیث مینویسم اسم افراد و زمان رو جا به جا میکنم!
ReplyDelete